مسلک پوچ بهائیت؛ بهمن بهرامپور
نگاهی به مسلک پوچ بهائیت
نگارش و پژوهش: استاد بهمن بهرامپور
جریان شناسی تاریخ معاصر، با بررسی و تجزیه و تحلیل آنچه بر گذشتهی جامعهی مسلمان ایران رفته است، میتواند ابزاری مؤثر برای شناخت نسل حاضر و نسلهای آینده، از تاریخ این مرز و بوم باشد. هر فرد علاقمند بهتاریخ سرزمین ایران، میتواند به ریشهیابی حوادث بپردازد و تاریخ گذشتگان را آیینهی عبرتی بداند. اگر چه، حوادث تاریخی تکرار ناپذیرند اما، علم تاریخ قابل تعقل و تجربه است و ریشه و علل مشابه، حوادثی مشابه را خلق میکنند. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ این سرزمین کهن بیندازیم متوجه میشویم که همواره این تجربهپذیری انجام شده و برخی از حکومتهای مشابه روی کار آمدند و علل و زمینهها فراهم شده و آنها از میان رفتهاند. کتاب مقدس قرآن کریم، قرنها پیش این حقیقت را در ضمن آیهای پر محتوا بیان شده است.
«شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ اَلَّذی أوحَینا إِلَیکَ وَ مـا وَصَّینا بِـهِ إِبراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أن أقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُـوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعُوهُم إِلَیهِ اللهُ یَجتَبی إِلَیهِ مَن یَشاءُ وَ یَهدی إِلَیهِ مَن یُنیبُ»
برای شما آیینی مقرر کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهایم و به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه کردهایم که دین را بر پاینگه دارید و در آن فرقه فرقه مشوید. تحمل آنچه بدان دعوت میکنید بر مشکران دشوار است، خدا هر که را که خواهد برای رسالت خود برمیگزیند و هر که را بدو باز گردد به خود راه مینماید.
گلادستون نخست وزیر وقت انگلیس در قرن نوردهم با حضور در مجلس این کشور، در حالی که یک جلد قرآن را بر سر دست گرفته بود، به نمایندگان خطاب کرد و گفت، تا این کتاب در دست مسلمین است کاری از انگلستان بر نمیآید و نمیتوانیم بر آنها حکومت کنیم.
ریشه یابی سیاستهای ضد اقتدار تشیع، پیرامون این که شیعه به تمام معنا از برقراری حکومت اسلامی دور نگاه داشته شود، یا اگر حکومت بر اساس مبانی حکومتی اسلام نیست، حکمرانی از تبار شیعیان در رأس کشوری مسلمان قرار نگیرد، به دوران بعد از رحلت رسول خدا (ص) بر میگردد که امثال کعب الاحبار یهودی در شکل گیری شورای تعیین خلیفه مؤثر بودند.
هدفاصلی قدرت های استکباری به چالش کشیدن موقعیت رهبری تشیع در تعیین سرنوشت سیاست کشورهای اسلامی است. زیرا مقام ولایت امر مبارزه با هیولای استعمار در هرکجای دنیا را وظیفه حکومتی داسته، به هرنوع ممکن جنبش های ضـد استــکباری را حمایت یا دلالــت و هــدایت میکند. چنــان کــه ائمه طاهرین – علیهم السلام- نیز این روش را داشتهاند.
در فرقه ضاله بهائیت که ساخته انگلیس در دوره قاجار است، مرجعیت و رهبری دینی جایگاهی ندارد. بهائیان با جشن و پایکوبی در روز دوم محرم به خاطر تولد علی محمد باب شیرازی، عاشورا را معدوم و نیست شده میدانند. بنابر این مبارزه با اسلام و عاشوراستیزی در رأس برنامههای آنها قرار گرفت و با توجه به این که هدفشان مبارزه با اسلام و مواجهه با دو گروه سنی و شیعه بود، برای رسیدن به توطئههای خود، همزمان با ایجاد فرقه ضاله بهائیت در میان شیعیان، سراغ اهل سنت رفته، فرقه وهابیت را توسط محمدبن عبدالوهاب در میان اهل سنت ساختند.
با مطالعه کتب تاریخی میتوان به جهات و علل تأسیس فرقهها و مسلکهای ضد دینی با نام دین، پی برد.
محمدرضا آشتیانیزاده ، سیاستمدار آگاه و پر اطلاع عصر پهلوی در گزارش خود، به یک نکته مهم که بسیار حائز اهمیت می باشد اشاره کرده و می نویسد: «در سفارت انگلیس اگر میخواستند از ایرانیان استمداد کنند، حتما یهودی یا ارمنی یا بهائی یا زردشتی [انتخاب می کردند] و برای مشاغل نازلتر از قبیل فراشی یا نامه رسانی، باغبانی و غلامی از پیروان فرقه «علیاللهی» برمیگزیدند و به عبارت دیگر مستخدمین بومی سفارت انگلیس در تهران، از هر فرقهای بودند غیر از شیعه اثنی عشری.»
تشکیللژهای وابسته به استعمار خارجی و فریبکاران داخلی است که از همان آغاز پیدایش استعمار در جهان اسلام به صورت تقویت جرگههای سابقهدار صوفیانه و به وجود آوردن مسلک وهابیت، وبه شهرت رساندن امثال شیخ احمد احسائی (بنیانگذار فرقه شیخیه) ایجاد شده و به نحو مستمر تا امروز ادامه دارد. این اقدمات استعماری در کنار تحریف احکام، نظیر «خمس» به «عشیریه» موسوم در یهود، یا تجدید بتپرستی دوران قبل از اسلام به دستور «تجسم صورت» مخلوقی از مخلوقات در «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و ادعای نیابت خاصه تحت عنوان قُطبیت صوفیه و رُکنیت شیخیه، چنان عمل کردند که نتیجهاش ایجاد ناسازگاری در بین دیانت و ملیت، ایران و اسلام، جدائی دین از سیاست و دینداران از سیاستمداران بود، در صورتی که به استناد نظر فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی ملاصدرا، سیاست هیچ راهی ندارد مگر این که در ظل شریعت قرار گیرد. زیرا اینها مانند روح و جسد در یک کالبد هستند.
دشمن متوجه گردیده که موقعیت مرجعیت شیعه از هزاران ارتش مقتدر در جهان اسلام تاثیرگذارتر است و این در طول تاریخ به ثبت رسیده است. مثال فتوای تحریم تنباکو که میرزای شیرازی صادر کرد چه هنگامه ضد اجنبی در ایران به پا کرد، در این که آن بزرگوار در مداخله اتباع خارجه در امور مملکت و مخالطه و تردد آنها با مسلمین و اجرای عمل تنباکو و بانک راه آهن و ... را از جهاتی منافی صریح قرآن مجید دانسته بود. یا فتوای مبارزه با اشغالگران انگلیس که آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری صادر کرد و شخصا رهبری آن را به عهده داشت، یا فتوای تحریم کار کردن برای انگلیس که از ناحیه دوازده تن از مجتهدان شیرازی صادر شد و مردم را از کمک کاری به مقاصد انگلیسها باز داشت.